مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

مرسیه و کامیه


مرسیه و کامیه رمان نسبتاً معروفی است از ساموئل بکتِ بسیارمعروف. این اثر عجیبِ نه چندان حجیم که نمی توان نویسنده ای به جز بکت برای آن تصور کرد، به طور خلاصه داستان دو نفر(طبعأ مرسیه و کامیه) است که قصد دارند به سفربروند؛ سفری بدون برنامه و بدون مقصد.

مرسیه و کامیه راوی اول شخصی دارد که به دانای کل پهلو می زند و به رغم آن که در شروع روایت اعلام می کند که در تمام طول سفر همراه مرسیه و کامیه بوده، هیج ردی از او در داستان نیست. زمان داستان نامعلوم، مکان آن ناشناخته و ,اتمسفرش غم بار و خاکستری است. داستان فاقد طرح است و اینجا و آنجا شامل اتفاقاتی بی ربط از جمله حضور آدم هایی است که معلوم نیست چرا به داستان وارد و از آن خارج می شوند. فضای مرسیه و کامیه  بی شباهت به فضای نمایش نامه ی بسیار مشهور در انتظار گودو نیست، و بکت در جایی گفته که این داستان طرح اولیه ی آن نمایش بوده است.

مرسیه و کامیه را بیشتر باید ضد داستان* نامید تا داستان. ضد داستان به چه معنی؟ به این معنی که بیشترِ چیزهایی که از یک داستان انتظار می رود را ندارد و در مقابل چیزهایی دارد که از یک داستان کمتر انتظار می رود. به عنوان مثال: مرسیه و کامیه قرار گذاشته اند ساعت نه و پانزده دقیقه در جایی با یکدیگر ملاقات کنند و عازم سفر شوند. مرسیه ساعت نه و پنج دقیقه به محل ملاقات می رسد و پس از پنج دقیقه انتظار در ساعت نه و ده دقیقه محل را ترک می کند. بعد کامیه ساعت نه و پانزده دقیقه سر قرار حاضر می شود و پس از پنج دقیقه بی آنکه مرسیه را بیابد محل را ترک می کند. دوباره نوبت به مرسیه می رسد که ساعت نه و بیست و پنج دقیقه در محل حاضر شود و پس از پنج دقیقه انتظار آنجا را ترک کند. بکت این بازی را به همین ترتیب بیش از یک صفحه ادامه می دهد تا دو دوست در ساعت نه و پنجاه دقیقه یکدیگر را پیدا کنند و بعد در اقدامی غیر معمول برای آن که مطلب کاملاً روشن شود نمودار مانندی ترسیم می کند و ساعت رسیدن و رفتن دو دوست را تا لحظه ی ملاقات بر روی آن نشان می دهد.

از کارهای غیر معمول دیگر بکت در مرسیه و کامیه، که در مقاله ی ضمیمه کتاب نیز مورد توجه قرار گرفته، این است که فصل هایی را در یکی دو صفحه به عنوان خلاصه ی دو فصل قبل آورده است. به عنوان نمونه فصل سوم که خلاصه ی فصل های اول و دوم است چنین است:

شروع حرکت.

ملاقات دشوار مرسیه و کامیه.

میدان سنت ـ روت.

راش ارغوانی.

باران.

سرپناه.

سگ ها.

افسردگی کامیه.

....

ساموئل بکت از نویسندگان مدرنی است که تأثیر بسیاری بر داستان نویسی پست مدرن داشته است. مرسیه و کامیه به رغم آن که حدود دو دهه پیش از شکل گیری پست مدرنیسم نوشته شده** حتی با معیارهای جا افتاده ی امروزی این سبک هم اثری پیشرو و تأمل برانگیز است.

مرسیه و کامیه توسط پویان غفاری به فارسی برگردانده شده و انتشارات افراز آن را به ضمیمه ی مقاله ای از مریم گودرزی با عنوان جادوی کلمات خسته به چاپ رسانده است.

                                                 فروردین 1395

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*طبعأ ضد داستان به منظوری که مورد استفاده قرار گرفته، با «ضد رمان» که به رمان نو اطلاق می شود، تفاوت دارد.

**مرسیه و کامیه در 1946 نوشته شده اما انتشار آن در 1970 صورت پذیرفته است.

مالون می میرد


یک مرد در موقعیتی سوررئال، برهنه و تنها با یک روانداز، روی یک تخت در اتاقی در مکانی نامعلوم دراز کشیده است. اتاق یک پنجره دارد و یک در.  تنها ارتباط مرد با دنیای بیرون دستی است که یک بار در روز کاسه ی سوپی را روی میز چرخدار کنار در می گذارد و لگن قضای حاجت او را بیرون می برد. مرد به دلایلی که نمی دانیم قادر به پایین آمدن از تخت نیست. او عصایی در اختیار دارد با سر قلاب مانند، که با آن میز چرخدار را به سمت خود می کشد و به جای خود بر می گرداند. اسم مرد مالون است و راوی داستان اوست. مالون نمی داند چه وقت، چرا، و چگونه به این مکان آورده شده است.

مالون داستان را باخبر مرگ قریب الوقوع خود شروع می کند: «عاقبت با همه ی حرفها من به زودی خواهم مرد. شاید ماه دیگر. آن وقت یا آوریل خواهد بود یا مه. چون هنوز اول های سال است، من این را از هزاران نشانه ی کوچک می فهمم. شاید اشتباه می کنم...» او تصمیم می گیرد مدت زمان باقیمانده تا مرگش را صرف گفتن چند داستان برای خود(و نه برای ما که خواننده ایم) کند. داستان های او شباهتی به داستان های دیگر نخواهند داشت. نه زشت خواهند بود و نه زیبا؛ افت و خیزی نخواهند داشت، و عاری از هرگونه حیات خواهند بود(مالون در اینجا می گوید: «درست مثل خود داستان گو»). طرح مالون شامل چهار داستان است؛ یکی در مورد یک مرد، دیگری در باره ی یک زن، سومی در باره ی یک شیئ وچهارمی در مورد یک حیوان (احتمالأ یک پرنده). یک کار دیگر هم هست که مالون می خواهد پیش از مرگ، و دقیقأ پیش از مرگ انجام دهد و آن تهیه فهرست دارائیهایی است که از خود باقی خواهد گذاشت. این که مالون اصرار دارد تهیه فهرست ماترک خود را به آخرین دم  حیات  موکول کند به این دلیل است که فکر می کند چنین فهرستی باید کاملأ دقیق و منطبق با واقعیت باشد و طبعأ احتمال می دهد دارائی هایش که یکی از مهمترین آنها یک مداد دو سر تراشیده است از جمله به دلیل مصرف آنها تغییر کند*.

مالون در بازنگری طرح خود احتمال می دهد داستان مرد و زن را با یکدیگر ادغام کند چرا که فکر می کند این دو(حد اقل در داستان او) چندان تفاوتی ندارند. به این ترتیب برنامه او برای بقیه عمر می شود گفتن سه داستان در باره ی یک مرد و زن، یک حیوان و یک شیئ ( احتمالأ یک سنگ) وتهیه فهرست دارائی ها .

تا پیش از این او عادت نداشته مقصد زندگی خود را بداند اما بدیهی می دانسته که جاده ی طولانی و بن بست آن به هر حال جایی به پایان می رسد. در زندگی برنامه ریزی شده ی  پیش رو، که او بر آن نام بازی گذاشته، مالون مسیر خود را به دقت ترسیم نموده، اما نمی داند چه اندازه فرصت خواهد داشت و تا کجای مسیرش را خواهد پیمود.

مالون بازی اش را با داستان کودکی و نوجوانی مردی به اسم ساپوسکات  شروع می کند و ...

سبک مالون می میرد جریان سیال ذهن و شیوه ی روایت آن یک سره تک گویی درونی است. در واقع مالون می میمیرد یکی از مشهورترین  داستان های این سبک و این شیوه ی روایت است و اکثر قریب به اتفاق ویژگی هایی که معرف این داستانهاست، شامل مواردی که فهرست وار به آنها اشاره خواهم کرد را داراست:

ــ    زبان آن در مرحله ی پیش از گفتار و طبعأ فاقد عقلانیت و نظم و ترتیب زبان گفتاری است.

ــ    فاقد مخاطب مشخصی در خارج از ذهن راوی است.

ــ    حوادث آن به صورت بریده بریده و پراکنده نقل می شود و دارای ابهامات فراوان است.

ــ    زمان آن شدیدأ غیر خطی و آشفته است.

ــ    فاقد طرحی مشخص است و بر اساس زنجیره ای از تداعی ها ی عمدتأ معنایی (و نه لفظی) شکل می گیرد.

مالون می میرد کتاب دوم از سه گانه ی مشهور بکت، شامل همین کتاب، مولی، و نام ناپذیر است. سه گانه بکت در فهرست صد کتاب برتر همه ی زمان ها به انتخاب گاردین، صد رمان برتر دنیا به انتخاب دانیل برت و هزار و یک کتابی که باید پیش از مردن خواند حضور دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                  

 * مالون تعریف جالبی از مالکیت دارد:« فقط چیز هایی مال من است که  خوب جا و مکان آنها را می دانم، به طوری که در صورت لزوم بتوانم به آنها دست بیابم، این تعریفی است که برای مشخص کردن چیزهایم انتخاب کرده ام. چون در غیر این صورت به آخر نمی رسد.»۱۳۶

 

مشخصات کتاب: مالون می میرد، ساموئل بکت، ترجمه ی محمود کیانوش، انتشارات نیل، ۱۳۴۷.