مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

میدان ایتالیا


میدان ایتالیا، اثر آنتونیو تابوکی، رمانی است کم حجم که به زندگی سه نسل پیاپی از یک خانواده ایتالیایی در مدت زمانی حدود صد سال منتهی به دهه های ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم می پردازد. میدان ایتالیا نخستین رمان تابوکی است و با وجود حجم اندک وگستره زمانی زیاد، در تیپ سازی و شخصیت پردازی بسیار موفق است.

 شخصیت های اصلی داستان اینها هستند:

۱. پلی نیو، از نسل اول که در جنگهای داخلی ایتالیا از نیروهای گاریبالدی است. او پس از آن که در نبرد یک پای خود را از دست می دهداز همرزمانش می خواهد تا او و پای بریده اش را به پای دیوار واتیکان ببرند: « آن وقت پای خود را از زیر پتو بیرون آورد و آن را مثل قلوه سنگی به  ضرب  به داخل واتیکان پرتاب کرد. بعد از آنها خواست که او رابه دکانی ببرند و آنجا کارت پستالی خرید که تصویر کلیسای سن پی ترو روی آن بود . پشت آن نوشت: « یک تیپای محکم به کو... پاپ پی نهم زدم. با سلام، قربانت: پلی نیو.» »

۲. گاریبالدو، فرزند پلی نیو(فرزند سوم). او برای فرار از خدمت سربازی انگشت پای خود را با شلیک گلوله قطع می کند، قاتل پدر را با تیر می زند، سالها دوری از وطن را تحمل می کند، و سپس در شورشی که به تحریک کشیش ده برای تصاحب انبار غله ارباب می شود، شرکت می کند و ...

۳. دومین گاریبالدو، نوه پلی نیو که انگشتان پای خود را در اثر سرم زدگی از دست داده است. اواز مبارزین مخالف موسیلینی است و پس از پشت سرگذاشتن مصایب و مخاطرات دوران موسیلینی و جنگ جهانی دوم در سن شصت سالگی با سرنوشت پیش بینی شده خود روبرو می شود.

۴. اسپریا، دختری که از میان سه پسر پلی نیو با ولترنو قرار ازدواج می گذارد، با کوارتو نامزد می شود و نهایتا با کوچک ترین برادر،یعنی گاریبالدو ازدواج می کند.

۵. گاوور، مبارز کوژ پشتی که به دست هواداران موسیلینی به قتل می رسد، و گاریبالدوی نوه آخرین آرزوی او را که راست شدن قامت اوست، پس از مرگ بر آورده می کند.

۶. دون میل ویو؛ کشیشی که به بی دینی شهرت یافته و می خواهد با استفاده از سیستم توزیع هیدرولیکی گندم (یا عدالت) با فقر و بی عدالتی مبارزه نماید، و سر انجام جایی در اعماق زمین گم می شود.

۷. و بالاخره آسمارا، همسر گاریبالدوی آخر، با عقایدی عجیب و غیر قابل درک که به شرطی با گاریبالدو ازدواج کرده که در دو خانه جدا از هم زندگی کنند. او چنان پیشگویی زلمیرا درمورد سرنوشت شومی که در سی سالگی در انتظار شوهر او است را باور دارد که سالها پس از سی سالگی شوهر، کماکان نگران آن پیشگویی است.آسمارا در شصتمین سالروز تولد گاریبالدوکه معادل دو بار سی سالگی اوست راز پیشگویی زلمیرا را کشف می کند، سراسیمه به سوی همسرش می دود و درست در لحظه حضور او...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: میدان ایتالیا، آنتونیو تابوکی، ترجمه ی سروش حبیبی، نشر چشمه