مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

با گاو آهن استخوان های مردگان را شخم بزن


«با گاو آهن استخوان های مردگان را شخم بزن» رمانی تازه انتشار یافته است از اولگا(یا الگا) توکارچوک.  

شخصیت اصلی و راوی داستان زنی مسن و تنهاست به اسم یانینا دوشنکو. او که مهندس سابق پل سازی است به تنهایی در نقطه ای دور افتاده در مرز بین لهستان و جمهوری چک زندگی می کند. محل زندگی یانینا منطقه ای جنگلی و ییلاقی با معدود خانه هایی است که عمدتاً در تابستان ها مورد استفاده قرار می گیرند. یانینا دوست دار محیط زیست، گیاه خوارو متخصص طالع بینی است. او که تسلط خوبی به زبان انگلیسی دارد، همزمان با تدریس پاره وقت در مدرسه ی دهکده ی مجاور، به  دوست و شاگرد سابقش در ترجمه ی اشعار ویلیام بلیک به لهستانی کمک می کند. او که از اسم کوچک خود متنفر است، از آدم ها با القابی که خود برای آنها انتخاب کرده یاد می کند. القابی مثل عجیب الدوله، پاگنده و...

داستان هفده فصل با نام دارد که مطلع هر کدام قطعه شعری مناسب موضوع  از بلیک است. در شروع ناگهانی داستان یانینا که به زحمت و با استفاده از دارو خوابیده، نیمه شب با صدای کوبیدن در از خواب می پرد. همسایه اش عجیب الدوله پشت در است و به او اطلاع می دهد که همسایه ی مشترکشان پاگنده در اثر خفه شدن با استخوانی که در گلویش گیر کرده مرده است. او از یانینا کمک می خواهد تا به جنازه ظاهری آبرومند بدهند و پلیس را خبر کنند. پاگنده، شکارچی و به همین جهت مورد نفرت یانینا بوده و یانینا  چند باربه دلیل شکار غیر قانونی از او به پلیس شکایت کرده است.

استخوانی که باعث مرگ پاگنده شده مربوط به گوزنی است که او شکار کرده و سر بریده اش درون یک سینی روی طاقچه ی کلبه ی او به چشم می خورد. یانینا پس از کمک به سرو سامان دادن به وضع پاگنده و قبل از آمدن پلیس، برای دیدن طالع نحسش در جستجوی سندی حاوی تاریخ تولد اوست که چشمش به عکسی می خورد که او را شوکه می کند .

مرگ پاگنده سر آغاز زنجیره ای از مرگ های مرموزی می شود که یانینا آنها را به انتقام طبیعت و حیوانات از آدم ها نسبت می دهد و همگی با عکس پیش گفته مربوط اند که در پایان داستان از آن کشف رمز می شود.

با گاو آهن... اثری معمایی و جذاب با تمرکز بر بحران محیط زیست است که به  گمان بسیاری، حادترین و فوری ترین مسئله ی انسان معاصر است. کتاب ترجمه ی دنیس آژیری است انتشارات مروارید آن را به چاپ رسانده است.

برهنه ها و مرده ها

 


برهنه ها و مرده ها نخستین و شاخص ترین اثر نورمن میلر و یکی از معروف ترین و پر خواننده ترین رمان های جنگی است.

میلر برهنه ها و مرده ها را در 1948 (سه سال پس از خاتمه ی جنگ دوم ) و در زمانی منتشر کرد که تنها  تنها بیست و پنج سال داشت. کتاب بلافاصله با استقبالی گسترده مواجه شد و در همان چاپ نخست بیش از یک میلیون نسخه فروش رفت و مشهور است که از آن زمان هرگز چاپ آن متوقف نشده است. میلر این رمان را بر اساس تجارب شخصی خود  در جنگ جهانی دوم و در نبرد فیلیپین نوشته است.

مکان داستان جزیره ای خیالی به اسم آنوپوپی در اقیانوس آرام است که نویسنده در تعیین و ترسیم وضعیت جغرافیایی و عناصر و عوارض آن سنگ تمام گذاشته است. آنوپوپی در اشغال ژاپنی هاست و ارتش آمریکا قصد دارد با لشکری تحت فرماندهی تیمسار کامینگز آن را به اشغال خود در آورد. برهنه ها و مرده ها فاقد شخصیت اصلی و شامل تعداد زیادی اشخاص محوری با مرکزیت یک دسته ی تجسس به فرماندهی گروهبان کرافت و ستاد فرماندهی لشکر شامل تیمسار کامینگز و آجودان او ستوان هرن است که ارتش آمریکا و در پلانی وسیع تر، جامعه ی آمریکایی را نمایندگی می کنند. داستان شب هنگام و در کشتی حامل سربازان شروع می شود و چند ماه بعد با کشتار ارتش قحطی زده ی ژاپنی ها پایان می پذیرد.

میلر در برهنه ها و مرده ها نویسنده ای منتقد ، چپ گرا و آشکارا تحت تأثیر جان دوس پاسوس است. از جمله تکنیک های دوس پاسوسی که او به کار گرفته، استفاده از بخش هایی تحت عنوان ماشین زمان برای انتقال داستان به گذشته ی دور یکایک اشخاص محوری تا آستانه ی حضور آنها در نبرد آنوپوپی و بخش های دیگری تحت عنوان هماوازان، برای نشان دادن عقاید عمومی است. 


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: برهنه ها و مرده ها، ترجمه ی سعید باستانی، انتشارات نیلوفر. 

یادداشت های زیرزمینی

 

رمان نه چندان بلند یادداشت های زیرزمینی، یکی از شگفت انگیزترین شاهکارهای داستایفسکی است.

شخصیت اصلی و راوی بدون نام داستان مرد چهل ساله از تیپی است که در ادبیات روسیه به « آدم های زیادی » شهرت یافته و به طور خلاصه وجه مشترکشان این است که کاری برای انجام دادن ندارند. او که پیش از این برای مدتی کوتاه کارمندی دون پایه بوده، از بیست سال پیش با دریافت ارثیه ای شش هزار روبلی دست از کار کشیده و به سوراخی خزیده تا در آنجا با فراغ بال به تأمل در مورد جهان و انسان بپردازد و نتایج آن را برای مخاطبین فرضی خود یادداشت نماید.

داستان شامل دوقسمت به اسامی تاریکی و بر برف نمناک است. قسمت اوّل که به نسبت زمانه ی خود به نحوی اعجاب انگیز مدرن است، حدود یک سوم کتاب را شامل می شود و در آن هیچ اتفاقی نمی افتد و بنابر این هیچ داستانی گفته نمی شود. این بخش صرفاً شامل افکار و عقاید نوعاً غیر معمول، پارادوکسیال و مالیخولیایی راوی است و در حکم مقدمه ای طولانی است بر قسمت بعدی.

قسمت دوم شامل سه ماجراست، اولین و جالب ترین ماجرای این بخش که به آن خواهیم پرداخت، داستان برخورد راوی با یک افسر ارتشی است. این ماجرا، که مارشال برمن در «تجربه ی مدرنیته»، در فصل «پترزبورگ: مدرنیسم توسعه نیافتگی» شرح و تفسیرسیاسی ـ اجتماعی مفصلی بر آن نوشته است، شب هنگام در محله ای ناجور اتفاق می افتد. راوی در حال عبور از برابر کافه رستورانی کثیف است که می بیند در آنجا عده ای دور یک میز بیلیارد می چرخند و با چوب بیلیارد یکدیگر را تهدید می کنند. کمی بعد یکی از آنان را از پنجره به بیرون پرتاب می کنند. راوی کنجکاو که به فرد بیرون انداخته شده از این حیث که مورد توجه دیگران قرار گرفته حسادت می کند، داخل رستوران می شود  و به سمت میز بیلیارد می رود به این امید که شاید او را هم کتک بزنند و از پنجره به بیرون پرتاب کنند، تا به این ترتیب معلوم شود او هم برای خودش کسی است. او به میز تکیه می کند و ناخواسته در مسیر یکی از بازیکنان که افسری ارتشی است قرار می گیرد. افسر بدون این که کلمه ای به زبان بیاورد شانه های راوی را می گیرد، او را به آرامی از زمین بلند می کند و کنار می گذارد و به حرکتش ادامه می دهد. راوی از این رفتار احساس حقارت می کند. او آرزو می کند کاش کتکش می زدند، نه آنکه نادیده اش بینگارند و مثل یک شی کنارش بگذارند.

 او تحقیر شده از محل بیرون می رود و درگیر افکاری آزاردهنده می شود. او که در بخش اول به تفصیل در مورد تفاوت فرایند تصمیم گیری در نزد دانایان ( که او طبعاً خود را در زمره ی ایشان می شمرد) و نادان، همچنین کینه توزی و انتقام جویی در نزد عوام ابراز عقیده  کرده است، به منظور تلافی رفتار توهین آمیز افسر، ابتدا داستانی می نویسد و در آن او را با اسم مستعاری که به راحتی قابل شناسایی است، تحقیر می کند. او داستان را برای مجله ای می فرستد اما مجله آن را نمی پذیرد. در مرحله ی بعد نامه ای با نهایت احترام خطاب به افسر که اکنون محل زندگی اش را شناسایی کرده  می نویسد و در آن تقریباً به التماس از وی خواهش می کند تا از او عذر خواهی کند یا در غیر این صورت به دوئل تن دردهد، امّا در آخرین لحظه از ارسال آن منصرف می شود. در مرحله ی سوم و نهایی که چند سال به طول می انجامد او به بولوار مشهور نوسکی می رود که قلب سنت پترزبورگ و محل بسیاری رخدادهای مهم در ادبیات روسیه است و در آنجا افسر را زیر نظر می گیرد.

او متوجه می شود که افسر در پیاده روی هایش در ازدحام نووسکی، به طور مستیقیم راه می رود و انتظار دارد تا امثال راوی که سر و ضع ضعیفشان نشان می دهد در مرتبه ی اجتماعی پایین تری از او قرار دارند، از سر راهش کنار بروند. آگاهی از این که او حتی در خیابان هم پست تر از افسر است باعث آزار روحی و بیخوابی راوی می شود. او به طور قطع تصمیم می گیرد تا در نووسکی ظاهراً به طور اتفاقی، رو در روی افسر قرار بگیرد و حتی با پذیرش خطر تصادم سینه به سینه از سر راهش کنار نرود. عمل به این نقشه ی به ظاهر ساده برای راوی وسواسی به این سادگی ها نیست. او که باور دارد مشکل اساساً ناشی از عدم تساوی بین طبقات اجتماعی او و افسر است و حتی در پیش بینی میزان فشار ضربه ی وارده به طرفین در برخوردی که برنامه ریزی کرده هم مایل به رعایت تساوی است، تصمیم می گیرد برای آن که در شرایط  کاملاً برابر با افسر قرار بگیرد، ولو با گرفتن مساعده هم که شده، لباسی مناسب برای خود تهیه کند. او تک تک اجزای پوشش خود را با دقتی در خور کار بزرگی که در پیش دارد تدارک می بینید تا بالاخره لحظه ی اقدام فرا می رسد. راوی رودر روی افسر قرار می گیرد اما در آخرین لحظه و در فاصله ی چند سانتیمتری او جرأتش را از دست می دهد و به قول خودش مثل توپ فوتبال به کناری پرتاب می شود. او که به امکان عملی شدن تصمیم خود شک کرده از انتقام صرف نظر می کند و تصمیم می گیرد فردا برای آخرین بار به نوسکی برود و ببیند که چطور از همه ی مقدمات چند ساله ای که به دقت تدارک دیده، چشم پوشی خواهد کرد امّا ناخواسته با افسر روبرو می شود و ...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: یادداشت های زیرزمینی، ترجمه ی رحمت الهی، انتشارات علمی و فرهنگی.

آتش کم فروغ


رمان نبوغ آمیز و اعجاب انگیز آتش کم فروغ، شاهکار مسلّم  ناباکوف و یکی از برترین رمان های همه ی زمان هاست.

داستان ساختاری غیر معمول دارد که شامل قصیده ای ناتمام در چهار بخش و نهصد و نود و نه مصرع به همراه مقدمه ی مولف، تفسیر شعر و یک فهرست مطول اسامی است. سراینده ی شعر، شاعری معروف و دانشگاهی به نام جان شید است و بقیه ی کتاب اثر همکار و همسایه ی شاعر و راوی داستان، چارلز کینبوت است.

در مقدمه ی کنجکاوی برانگیز داستان، واقعیاتی مهم بر خواننده آشکار می شود:

1. جان شید شعر را در بیست روز آخر زندگی خود سروده و فرصت اتمام و انتشار آن را نیافته است.

2. پس از مرگ شاعر، کینبوت (که انگیزه اش را در طول داستان در خواهیم یافت)، بیوه ی  شاعر را راضی می کند تا با امضاء مدرکی مبنی بر این که شاعر نسخه ی خطی شعر را در اختیار او قرارداده، آن را به همراه تفسیر خود به چاپ رسانده و همه ی عواید آن را در اختیار وی قرار دهد.

3. راوی چنان که خود ادعا می کند اهل کشور(خیالی) زمبلاست، چارلز کینبوت نام مستعار اوست و او پس از مرگ شاعر، به دلیل نگرانی از امنیت جانی خود، خانه ی اجاره ای اقامتش در همسایگی شاعر را ترک گفته و کتاب را در محل دیگری تاًلیف نموده است.

کینبوت در تفسیر خود که بدنه ی اصلی داستان را شامل می شود دائماً خواننده را به مصرع ها یا تفسیرهای قبلی یا بعدی خود ارجاع می دهد. او به همین لحاظ در مقدمه به خواننده پیشنهاد می کند به منظور سهولت مطالعه، یا صفحات کتاب را جدا و قطعه قطعه کند و قطعات بریده شده را در محل متن مربوط به آن بچسباند و یا همزمان دو نسخه از کتاب را خریداری و در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار دهد.

کینبوت راوی به شدت غیر قابل اعتماد(و از این جهت در تاریخ داستان نویسی یکی از شاخص ترین ها) است و تفسیر دلبخواهانه و آزاد او از شعر شید، به نحوی عجیب و دور از ذهن، آن را به سرگذشت آخرین پادشاه زمبلا که او هم چارلز نام دارد ربط می دهد. شاه چارلز در اثر کودتا یا انقلابی چپ گرا که مورد حمایت روسیه ی شوروی است، سرنگون شده و از کشور خویش گریخته است. کینبوت مدعی است که او شعر را بر اساس زندگی نامه ی شاه چارلز به شید الغا کرده و از آنجایی که نگران جان شاه بوده این کار را به نحوی انجام داده که فهم آن نیازمند تفسیر خود اوست: «بگذارید بگویم که بدون توضیحات من شعر شید دارای هیچ گونه واقعیت انسانی نیست، چون واقعیت انسانی شعری این چنینی( بسیار موجز و چموش برای اثری بر اساس زندگی نامه ی خود)، به خاطر حذف بسیاری مصرع های پر مغز که او بی توجهانه آنها را کنار گذاشته، بایستی تماماً به واقعیت شاعرش و محیط او، علایقش و غیره منوط باشد، واقعیتی که فقط توضیحات من قادرند فراهم آوردشان. احتمالاً شاعر عزیز من با این جمله موافق نمی بود، ولی مؤلف است که لامحاله حرف آخر را می زند.»

به این ترتیب خواننده به حسب این که چه میزان به کینبوت اعتماد کند(یا نکند)، داستان را چه به طور کلی و چه در جزئیات آن ـ حتی در به ظاهر قطعی ترین آنها نظیر مرگ شید ـ به طرق مختلف خواهد فهمید. این موضوع به ویژه بحث ها و تفسیرهای فراوانی را برانگیخته و سبب شده است بسیاری از منتقدان آتش کم فروغ را که به دوره ی ادبیات مدرن تعلق دارد، اثری پیشرو در مرز بین داستان نویسی مدرن و پست مدرن قلمداد نمایند. 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: آتش کم فروغ، ترجمه ی بهمن خسروی، انتشارات نسل نو اندیش.

پی نوشت: نسخه ی چاپی آتش کم فروغ نایاب است و نسخه ی الکترونیکی موجود، متأسفانه دارای بی شمار غلط تایپی است.

خیابان کاتالین


خیابان کاتالین رمان دیگری است از ماگدا سابو که نخستین بار به همت فریبا ارجمند، مترجم همین اثر، با رمان دیگرش، شهر ممنوعه، به ایران راه یافت.

داستان شامل یک پیش درآمد و دوبخش به اسامی مکان ها و لحظه ها و صحنه هاست. مکان داستان شهر بوداپست و زمان آن حدفاصل سال های 1934 تا 1968 است.

شخصیت های محوری داستان سه دختر و یک پسر از سه خانواده ی همسایه اند؛ ایرین و بلانکا دختران خانواده ی الکش، بالینت پسر سرگرد و هنریت دختر خانواده ی هلد که آخرین خانواده ای است که به خیابان کاتالین نقل مکان می کند.

پیش در آمد حاوی دیدگاه نویسنده در خصوص فرایند پیر شدن، خاطرات گذشته و چگونگی حضور گذشته در زمان حال آدم هاست: « هرچه آنجا بود ، درست آنجا بود، درست تا زمان حال، اما اکنون ناگهان متفاوت به نظر می رسید. زمان به لحظه های مشخص، اتفاقات مهم و به تک صحنه ها، مکان های آشنا به صرفاً زمینه ای برای تک پرده ها تقلیل یافته بود، آن چنان که در نهایت پی بردند از بین تمام چیزهایی که زندگی آنها را تا اینجا ساخته بود فقط یک یا دو مکان و چند لحظه، واقعاً اهمیت داشت. تمام چیزهای دیگر صرفاً پوشش محافظی بود که دور هستی شکننده ی آن ها پیچیده شده بود.»

فصل آغازین داستان، مکان ها، شامل موقعیت زمانِ حال اشخاص محوری است. این فصل در آپارتمان خانواده ی الکش شروع می شود. آپارتمانی در طبقات بالای  مجتمعی نوساز که از پنجره هایش می شود خانه ی سابقشان را در آن سوی رود دانوب دید. ساکنین خانه آقا و خانم الکش، دختر بزرگشان ایرین ، داماد شان بالینت و دختر ایرین، کینگا، از شوهر سابق  اوست. بخش بعدی این فصل به بلانکا اختصاص دارد که با مردی یونانی ازدواج کرده و به اتفاق خانواده ی او در یکی از جزایر آن کشور سکونت دارد. بخش آخر مکان ها مربوط به آخرین شخصیت محوری یعنی هنریت است که در زمان حال بین عالم ارواح و دنیای زندگان در رفت و آمد است. زمان حال داستان سال 1968 است.

داستان در آغاز فصل دوم، به سال 1934 باز می گردد. در این زمان اشخاص محوری در سنین کودکی تا نوجوانی در فضایی سرخوشانه و صمیمانه در سه خانه ی همجوار در خیابان کاتالین زندگی می کنند. آنها با یکدیگر دوست و همبازی اند و از شکاف و روزنه های بین حصارهای منازل، به خانه های یکدیگر رفت و آمد می کنند.

در فاصله ی 1934 تا 1968 دو تحول عمده در مجارستان اتفاق می افتد که هر کدام تغییری اساسی را در زندگی اشخاص داستان موجب می شود. تحول اول، اشغال مجارستان در جنگ دوم جهانی توسط آلمان نازی و تحول دوم، اسقرار دولت کمونیستی در مجارستان پس از جنگ است. پس از این دو رخداد دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست. هر کدام از این حوادث مثل انفجاری مهیب  کسی یا چیزی از اشخاص داستان را از بین می برد. تنها چیزی که پس از آن  باقی می ماند پرتوی ضعیف از عشقی قدیمی است که اندک اندک در فضای روزمرگی روبه خاموشی گذاشته است.

خیابان کاتالین داستانی است تاثیرگذار با ساختاری به خوبی طراحی شده، شخصیت پردازی هایی جالب توجه و صحنه پردازی هایی مؤثر. کتاب چنان که گفته شد ترجمه ی فریبا ارجمند است و توسط نشر همان به چاپ رسیده است.