مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

هرگز رهایم مکن


هرگز رهایم مکن  رمان شاخصی است از کازوئو ایشی گورو.

راوی داستان پرستار زن سی و یک ساله ای است به اسم کتی اچ ملقب به کات. در شروع داستان بیش از یازده سال از آغاز به کار پرستاری او می گذرد و او بنا دارد چند ماه دیگر از کار دست بکشد. او به دلیل سوابق مثبت کاری خود از جمله پرستارانی است که حق دارد بیمار خود را انتخاب کند. کات از بچه های شبانه روزی معروفی به اسم هیلشم است.

داستان سه بخش و بیست و سه فصل دارد. بخش اول مربوط به دوره ی خردسالی تا  آستانه ی جوانی کات و دوستان اوست و در هیلشم می گذرد. صمیمی ترین دوستان کات، که ضمناً دو شخصیت محوری داستان اند، پسر و دختری اند که تومی و روت نام دارند و به اتفاق کات مثلثی عشقی را ترتیب می دهند. 

در ابتدای داستان، همه چیز عادی و مثل شبانه روزی های دیگر داستان های اروپایی به نظر می رسد جز این که گه گاه به عبارات سئوال برانگیز«اهدایی ها» بر می خوریم، تا این که معلوم می شود کات و دوستانش نه آدم هایی معمولی، بلکه افرادی شبیه سازی شده اند که آنها را برای استفاده از اعضای بدنشان شبیه سازی کرده اند و آن عبارت کذایی «اهدایی ها» به همین موضوع اشاره دارد. بچه ها در این دوره درس می خوانند، ورزش می کنند و آثار هنری از هر نوع پدید می آورند که با ارزش ترین آنها برای نگهداری در اختیار شخصیتی مرموز به اسم مادام قرار می گیرد. از بارزترین ویژگی های تومی این است که قادر نیست چیزی هنری در حد سن و سال خود خلق کند.

اهدایی ها ی هیلشم و دیگر مراکز مشابه  در جوانی به مکانی به اسم کلبه ها منتقل می شوند که به منزله ی ایستگاهی بین راهی است و پس از آن به دو گروه اهدایی و پرستار تقسیم می شوند. در آنجا کات و دوستانش شایعه ای را می شنوند که گویا عشق می تواند راهی برای گریز از سرنوشت شومی باشد که در انتظار آنهاست. آنان احتمال می دهند که اشیا ی هنری که دوره هیلشم پدید آورده اند به عنوان معیاری برای سنجش ظرفیت عاشق شدن آنها مورد استفاده قرار می گیرد. تومی که به شیوه ی خود عاشق روت است مایل است از این امکان استفاده کند اما مشکل این جاست که سابقه ی او از هرگونه اثر هنری تهی است.

در پایان این دوره کات پرستار می شود و تومی و روت به جمع اهدایی ها می پیوندد تا بعدها دو تن از بیمارانی شوند که کات آنها  را برای مراقبت بر خواهد گزید و بهانه ی او خواهند شد برای شرح و بیان خاطراتش.

در صفحه ی نخست کتاب، زمان داستان اواخر ده ی 1990 ذکر شده است؛ همان دهه ای که در اوایل نیمه ی دوم آن نخستین شبیه سازی موفق یک پستاندار صورت گرفت و حاصل آن گوسفند ماده ای شد به اسم دالی که تولدش بحث های اخلاقی و اجتماعی فراوانی را برانگیخت. از جمله نکات بارز هرگز رهایم مکن این است که به رغم موضوع تکان دهنده و به شدت قابل بحث آن، به یمن انتخاب درست و هوشمندانه ی راوی که از جنس خود اشخاص داستان و دارای ذهنی عاری از هرگونه داوری اخلاقی است، هرگز به دام سانتی مانتالیسمی نمی افتد که از داستانی با چنین درون مایه ای دور از انتظار نیست.

هرگز رهایم مکن اثری در در مرز بین داستان های واقع گرایانه و علمی تخلیلی است. نام داستان برگرفته از آوازی است از خواننده ای خیالی که نوار کاستی به همین نام از او از اشیای مورد علاقه ی کات در دوره ی هیلشم است.

_______________________________

مشخصات کتاب: هرگز رهایم مکن، کازوئو ایشی گورو، ترجمه سهیل سمی، انتشارات ققنوس.

آفتاب پرست ها


آفتاب پرست ها نخستین رمان ترجمه شده به فارسی از نویسنده ی معاصر پرتغالی تبار آنگولایی، ژوزه ادوآردو آگوآلوسا است.

مکان داستان آنگولا، زمان آن سالهای پس از استقلال آن کشور از پرتغال و راوی شگفت انگیز و منحصر به فرد آن مارمولکی است به اسم یولالیو که گویی در زندگی پیشین خود درکالبد خورخه لوئیس بورخس زیسته است.

 شخصیت اصلی آفتاب پرست ها که راوی زاده و پرورده ی خانه ی اوست، مردی زال و میان سال است که خود و شغل عجیبش را بر روی کارت ویزیتش این گونه تعریف کرده است: «فلیکس ونتورا. برای فرزندانتان گذشته ای بهتر را تضمین کنید.»

مشتری های فلیکس« مردان کسب و کار، وزرا، مالکان زمین، قاچاق چیان الماس، ژنرال ها؛ به عبارت دیگر کسانی اند که آتیه شان تضمین شده است، اما چیزی که آنها ندارند گذشته ای خوب است، اصل و نسبی برجسته و مدارک تحصیلی. خلاصه نامی که نجابت و فرهنگ را بنماید.» و کاری که فلیکس می کند این است که در قبال دستمزدی مکفی با جور کردن عکس های اجدادی قدیمی و شجرنامه ای معتبر گذشته ی تازه ای به آنها می فروشد.

در اوایل داستان مردی خارجی به ونتورا مراجعه می کند و از او می خواهد هویتی جدید برایش جعل کند. ونتورا که مرزی روشن بین شغل خود و جعل هویت قائل است، ابتدا سفارش مرد را نمی پذیرد اما دستمزد کلان پیشنهادی باعث می شود تا در تصمیمش تجدید نظر کند.

ونتورا که آدمی کمال گرا است در انجام سفارش جدید تنها به جعل اسناد هویتی بسنده نمی کند بلکه ایل و تباری کامل و مستند برای مرد  دست و پا می کند و این کار را چنان حرفه ای انجام می دهد که مرد علاوه بر حل شدن در هویت جدید خود، در صدد بر می آید تا به هر طریق ممکن مادر مذکور در اسناد هویتی جدیدش را بیابد.

آفتاب پرست ها داستانی خلاقانه، جذاب و پرماجرا با ساختاری ظاهراً پراکنده، امّا نهایتاً منسجم است که نشان از ذوق و استعداد بالای قصه گویی خالقش دارد.

کتاب ترجمه ی مهدی غبرایی است و توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. 

داستان اولن اشپیگل



داستان اولن اشپیگل اثر شارل دکوستر که رومن رولان از آن در ردیف دون کیشوت و پانتاگرول یاد می کند، رمانی حماسی و ملی است که سر آغاز ادبیات بلژیک دانسته می شود.

مکان داستان سرزمین فلاندر، شامل بخش هایی از بلژیک و هلند کنونی و زمان آن دهه های چهل تا هشتاد قرن شانزدهم و در اثنای جنگ های هشتاد ساله است که نهایتاً به جداشدن هلند پروتستان از امپراطوری هاپسبورگ اسپانیا انجامید که پادشاهش شارل پنجم ( شارل کن)خود را امپراتور امپراتوری مقدس رم و حافظ و ضامن کیش کاتولیک می دانست.

شخصیت اصلی داستان، اولن اشپیگل، از قهرمانان ملی افسانه ای بلژیک است. پدر او کلاس، زغال فروشی فقیر، زحمت کش و پاک طینت و مادرش سوتکین ساده دل و مهربان است.

همزمان با تولد اولن اشپیگل، در سوی دیگر اروپا، در اسپانیا، پسر دیگری زاده می شود که سرنوشت بخش های اعظمی از اروپا ، از جمله فلاندر بسته به آرا و احوال او خواهد بود؛ او فیلیپ دوم، فرزند شارل پنجم است.

به عکس فیلیپ  که پسری غمزده، منزوی و مالیخولیای است، اولن اشپیگل پسرکی شاد، شلوغ و زبان دراز با گرایش به ولگردی است. او در اوان جوانی توسط دادگاه تفتیش عقاید به ارتداد دینی از نوع خفیف آن متهم می شود. او عازم رم مقدس می شود تا ضمن زیارت گواهی بخشش گناهنش را از پاپ دریافت نماید. کمی پس از بازگشت، پدرش به جرم خروج از دین بازداشت می شود. در این زمان به فرمان پادشاه اسپانیا هر کس بد دینی را لو بدهد سهمی از اموال او به وی خواهد رسید و بقیه ی اموال به نفع پادشاه ضبط می گردد. کلاس را مرد بدخواه و طماعی لو داده که در ادامه ی داستان  نقشی هیولا وار را به عهده خواهد گرفت. کلاس در دادگاه تفتیش عقاید به مرگ با آتش محکوم می شود. پس از اجرای حکم او، اولن اشپیگل با تدبیری، خاکستر قلب پدرش را از قفسه ی سینه ی سوحته ی او درمی آورد و آن را چون شیئی مقدس در کیسه ای بر گردن خود می آویزد تا حامی و راهنمای او در مبارزه و کینه کشی از جلادان اسپانیایی و کارگزاران محلی آنها باشد؛ مبارزه ای ملی و غرور آفرین که شعار آن« زنده باد گدا» است.

داستان در کنار اولن اشپیگل دو شخصیت محوری دارد؛ اوله، مردی شکم گنده، سیری ناپذیر و پاک طینت که در جستجوی همسرخود، او را سانچو پانزا وار در سفرهای ماجرا جویانه و مبارزاتش همراهی می کند و معشوقه ی اولن اشپیگل، نله، که دختری است همواره جوان با زیبایی زوال نپذیر. به تعبیر اوله او و نله به منزله ی روح و قلب فلاندرند.

داستان زبانی گرم، گیرا و قصه واری دارد سرشار از توصیفاتی شاعرانه از سرزمین فلاندر و مردمان آن که گویی صحنه های نقاشی های پیتر بروگل را بازسازی می کنند. 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: داستان اولن اشپیگل، ترجمه ی به آذین، انتشارات نیلوفر.

شیفتگی ها


شیفتگی ها رمان دیگری است از نویسده ی معاصر سرشناس اسپانیایی، خابیر ماریاس.

راوی داستان زن جوانی است که در یک انتشاراتی کار می کند. او هر روز صبحانه اش را در کافه ای نزدیک دفتر کارش در شهر مادرید می خورد و همانجا برای چند سال با علاقه و کنجکاوی به تماشای زن و شوهر میان سالی می نشیند که در مراسمی شبه آیینی  هر روز در آنجا صبحانه می خورند و بعد هر کس دنبال کار خود می رود. برای راوی میگوئل و لوئیزا نمونه ی زوجی موفق و خوشبختند.

در شروع شوکه کننده و کنجکاوی برانگیز داستان معلوم می شود میگوئل با ضربات چاقو به قتل رسیده است: «آخرین باری که من میگوئل دزورن یا دورن را دیدم ، آخرین باری بودکه همسرش لوئیزا آلدی هم او را دید. شاید عجیب  یا بی انصافانه به نظر برسد. چون او همسرش بود و من ، یک غریبه، زنی که یک کلمه هم با او حرف نزده بود. حتی اسمش را هم نمی دانستم، موقعی هم فهمیدم که دیگر کار از کار گذشته بود. یعنی وقتی عکسش را در روزنامه دیدم که نشان می داد چندین بار چاقو خورده است.»

راوی پس از اطلاع از جزئیات قتل به ظاهر اتفاقی و بدون برنامه ریزی قبلی میگوئل، در فرصتی مناسب به سراغ لوئیزا می رود که هنوز در شوک آن ماجراست. در خانه ی لوئیزا او با مردی از دوستان میگوئل آشنا می شود و با او مناسباتی به هم می رساند که بعد معلوم می شود می تواند به نحوی با موضوع قتل مربوط باشد. پس از طرح این احتمال، داستان معمایی تر و دلهره آورتر می شود و این وضعیت تا به پایان ادامه میابد.

مرگ و معنای آن، مثل دیگر اثر ترجمه شده از ماریاس، قلبی به این سپیدی، از موضوعات محوری شیفتگی هاست. نویسنده در حاشیه ی موضوع مرگ، در بحثی جالب توجه به این پرسش را مطرح می کند که انتظار ما از مردگانمان چیست؟ پاسخ تأمل برانگیزی که  یکی از اشخاص محوری داستان به این سئوال می دهد این است که از آنها انتظار داریم به وظیفه ی مرده بودنشان در قبال بازماندگان عمل کنند؛ یعنی آنها را ترک کنند و دیگر هرگز به دنیای زندگان بازنگرردند!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: شیفتگی ها، خابیر ماریاس، ترجمه ی مهسا ملک مرزبان، نشر چشمه.

کلکسیونر


کلکسیونر رمان دیگری است از خالق مجوس، جان فاولز

شخصیت اصلی داستان، فرد گلک، مرد جوان مجردی انزواطلب و وسواسی است که علاقه ی ویژه ای به شکار و جمع آوری پروانه دارد. او کارمند جزء شهرداری است و در همانجاست که عاشق میراندا می شود. میراندا دختر دانش آموز و سپس دانشجویی بسیار زیباست که در نزدیکی محل کار فرد منزل دارد.

فرد  که آدمی نسبتاً فقیر است پس از چند سال شرط بندی در فوتبال، شانس می آورد و مبلغ هنگفتی برنده می شود. او که هرگز حتی با میراندا هم کلام هم نشده فکر می کند پول دار شدن فاصله ی تا پیش از این غیر قابل عبور بین او و محبوبش را از بین برده و بنا براین بدون آن که روح میراندا خبر داشته باشد تصمیم به تصاحب او می گیرد.

فرد در تدارک این کار، منزلی بزرگ و ویلایی در جایی بسیار خلوت در حومه ی لندن می خرد و با دقت خلاف کاری حرفه ای آن را برای نگهداری اجباری محبوبش تجهیز می کند. او همزمان رفت و آمدهای میراندا را زیر نظر می گیرد تا در فرصتی مناسب او را با استفاده از مواد صید ونگهداری پروانه ها شکار و به ویلای خود منقل می کند. او که آدمی تنزه طلب است و بهیچ عنوان قصد تعرض به میراندا را ندارد. او عمیقاً امیدوار است محبوبش در حبس پی به نیات پاکش ببرد و به ماندن با او رضایت دهد. نکته ی جالب توجه و ترسناک در مورد فرد این است که او اقدامش را عملی اخلاقاً موجه می داند که هر کس دیگر نیز اگر امکان مالی اش را داشته باشد انجامش می دهد. همانطور که هرکس اخلاقاً مجاز است به صید پروانه بپردازد.

داستان شامل چهار بخش است، دو بخش بلند اول و دوم با حجمی کمابیش برابر و دو بخش کوتاه است. راوی بخش اول فرد است. بخش دوم شامل محتویات دفترچه ی یادداشت های روزانه ی میراندا است. ماجراهای این بخش عمدتاً همان ماجراهای بخش نخست، منتها از زاویه دید میرانداست. راوی بخش های سوم و چهارم مجددا فرد است.

کلکسیونر دومین رمان فاولز و نخستین اثر منتشر شده از اوست. در پشت جلد کتاب آمده که این اثر پس از انتشار موفقیتی عظیم پیدا کرد و منتقدین آن را به عنوان نخستین تریلر روانشناسانه ی مدرن ستایش کردند.

مترجم کتاب پیمان خاکسار است و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است.