مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

دریای حاصلخیزی


حاصل عمر بیست و دو ساله ی ادبی یوکیو میشیما که از برجسته ترین چهره های ادبیات مدرن ژاپن و جهان شناخته می شود، دویست و پنجاه و هفت اثر از جمله شامل سی و سه نمایش نامه، چندین مجموعه شعر، دو سفرنامه، چندین مجموعه مقاله، یک اپرا، پنجاه جلد داستان های کوتاه و چهل رمان است. رمان زوال فرشته، آخرین کتاب از چهارگانه ی دریای حاصلخیزی، آخرین اثر منتشر شده در زمان حیات از اوست. پیش ازپایان یافتن این شاهکار سترگ که وصیت نامه ی او نیز به شمار می رود، به یکی از دوستانش گفته بود که احساس می کند خلاء بزرگی وجودش را فرا گرفته و پس از پایان گرفتن داستان کار دیگری نخواهد داشت جز آن که به زندگی خویش پایان دهد.

او که قهرمان کاراته بود در سال 1968 انجمنی تأسیس کرد( که در کتاب دوم دریای حاصل خیزی قرینه ای دارد)، شامل یکصد مرد شمشیرزنِ مسلط به کلیه ی فنون رزمی که شعارشان وفاداری به امپراطور، احترام به آداب و سنن ملی، بدنسازی و هنرهای رزمی بود. او با نقشه ی قبلی و به قصد خودکشی به اتفاق تعدادی از اعضای انجمن در روز 25 نوامبر سال 1970 به پادگان توکیو حمله کرد. می شیما و یکی از دوستانش به اتاق ژنرال فرمانده ی پادگان حمله بردند و وی را به گروگان گرفتند. سپس به بالکن اتاق فرمانده رفتند و او به خواندن بیانیه ای پرداخت که در آن صحبت از لزوم تغییر دولت و بازگشت به روزهای خوب گذشته بود. می شیما سپس دست به هاراگیری زد و در پایان دوستش دراجرای یکی از دو روش پایان هاراگیری، با شمشیری سر او را از تنش جدا کرد.

دریای حاصلخیزی به ترتیب شامل چهار کتاب برف بهاری، اسب های لگام گسیخته، معبد سپیده دم و زوال فرشته است که در فاصله ی سال های 1965 تا 1970 به تدریج نوشته و منتشر شده اند. این چهار رمان با وجود آن که می توانند به عنوان آثاری مستقل خوانده  شوند، دارای طرحی یک پارچه و اشخاصی مشترک اند.

چهار کتاب مجموعه با پرش هایی زمانی در فاصله ی اویل دهه ی دوم قرن بیستم تا دهه ی هشتم همین قرن و در دوره ی دو امپراطور، تایشو و هیروهیتو می گذرد. در شروع مجموعه، امپراطور می جی که بانی مدرن سازیِ سریع به سبک غربیِ ژاپن است به تازگی درگذشته است. اصلاحات می جی به رغم دستاوردهای چشمگیر آن با مخالفت های جدی در میان ملی گرایان سنت گرا مواجه شد؛ مخالفت هایی که کمابیش در هر چهار کتاب دریای حاصلخیزی از آن یاد می شود و در کتاب دوّم بن مایه ی اصلی داستان است. دریای حاصلخیزی در مجموع اثری نوستالژیک، فلسفی، آئینی و شاعرانه، همراه با توصیفاتی بسیار زیبا و جاندار از مناظر طبیعی سرزمین ژاپن است که نشانگر عشق مفرط می شیما به میهن خویش است. 

 چهار کتاب دریای حاصلخیزی به همت غلامحسین سالمی( کتاب اول به اتفاق سمیّا صیقلی) به فارسی ترجمه و توسط انتشارات نگاه منتشر شده است.

تعقیب گوسفند وحشی


تعقیب گوسفند وحشی رمانی سوررئال و معمایی است از هاروکی موراکامی.

شخصیت اصلی و راوی داستان مردی در آستانه ی چهل سالگی است که به تازگی همسرش او را ترک کرده است. او که شریک یک موسسه ی تبلیغاتی است سیگاری قهار و نوشنده ای حرفه ای است که هرچه مست باشد می تواند فاصله ی شانزده قدمی آسانسور تا در آپارتمانش را روی یک خط راست طی کند و به قول خودش در محدوده ی دنیای شانزده قدم دارای عنوان« مؤدب ترین مستان» است.

راوی اندک زمانی پس از جدایی از همسرش با دختری آشنا می شود که مدل تبلیغاتی گوش! است و کمی پس از آن سرنوشتش با گوسفندی با ستاره ای بر پشت گره می خورد. گوسفند در منظره ای پیدا شده که عکس آن را دوستی قدیمی از منطقه ای کوهستانی و دوردست برای راوی فرستاده و به طور اتفاقی در آگهی تبلیغاتی مورد استفاده قرار گرفته است.

راوی که به قول خودش اسامی تمام قاتل های سریال کاراگاهی الری کویین را از حفظ است وادار می شود تا به جستجوی گوسفند برود و حداکثر در ظرف مدت دو ماه آن را بیابد. شخص سفارش دهنده از معاونین یکی از ثروتمند ترین و متنفذترین مردان ژپن است. مرد متنفذ در حال اغماست و به نظر می رسد بین او(و به تعبیر دقیق تر قدرتش) و  گوسفند مزبور ارتباطی وجود داشته باشد.

راوی به اتفاق مدل گوش پا به راه می گذارد و در مسیری که هرچه پیش تر می رود سوررئال تر می شود حوادثی غیر معمول را از سر می گذراند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: تعقیب گوسفند وحشی، هاروکی موراکامی، ترجمه ی مهدی غبرایی، انشارات نیکو نشر.

آوای کوهستان


آوای کوهستان رمانی است از نویسنده ی سرشناس و صاحب سبک ژاپنی یاسوناری کاواباتا.

زمان داستان دهه ی اول پس از جنگ دوم جهانی و مکان آن توکیو و حومه ی آن است. شخصیت اصلی داستان اوگاتا شینگو مرد تاجری است شصت و چند ساله که با همسری که یک سال از وی بزرگتر است پسرش ، شوئیچی و عروسش کی کوکو که به شدت مورد توجه و علاقه ی اوست در خانه ای در حومه ی توکیو زندگی می کنند.

شینگو پیش از ازدواج عاشق خواهر بسیار زیبای همسرش بوده که در جوانی درگذشته است. به رغم گذشت حدود چهار دهه از آن ماجرا او هنوز به خواهر زنش فکر می کند و گهگاه خوابش را می بیند. از دید شینگو خواهر زن مذکور و عروس او سمبل کمال زیبایی و زنانگی اند و همسر و دخترش نقطه ی مقابل ایشانند.

خانواده ی شینگو دچار بحران است. پسرش شوئیچی که همکار اوست به تازگی معشوقه ای برای خود دست و پا کرده است و دخترش کمی بعد از شروع داستان شوهرش را ترک می کند و به همراه دو کودک خود مقیم خانه ی پدری می شود. از عمده ترین اشتغالات فکری شینگو در طول داستان حدود مسئولیتش در قبال زندگی فرزندان است.

آوای کوهستان تأملی آرام  و مراقبه مانند است در باره ی مسئولیت های پدری، پیری و مرگ. نشانه های پیری و مرگ در سراسر داستان پراکنده اند. شینگو در شروع داستان در یادآوری اسم خدمت کاری که تنها چند روز پیش آنان را ترک کرده دچار مشکل شده است. او یک سال قبل دچار علائم سل بوده و با این وجود از مراجعه به پزشک خودداری کرده است. در طول داستان تعدادی از دوستان او می میرند یا به زندگی خود خاتمه می دهند و در نهایت خود او برخی شبها صداهایی از کوهستان می شنود که وجه تسمیه ی داستان است و او آن را فراخوان مرگ خود تلقی می کند

آوای کوهستان ترجمه ی داریوش قهرمان پور است و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است.

کشتن شوالیه دلیر


کشتن شوالیه دلیر آخرین رمان منتشر شده از هاروکی موراکامی است.

شخصیت اصلی و راوی بدون نام داستان مرد جوان نقاشی است که ناخواسته و به طرزی ناگهانی ناگزیر به ترک همسرش می شود.

او خانه را رها می کند و بدون مقصدی مشخص با خودروی قدیمی خود به راه می افتد و روزها و روزها رانندگی می کند تا آن که ماشینش از کار می افتد. او سپس با دوستی قدیمی تماس می گیرد و او را در جریان وضعیت خود می گذارد. دوست مزبور فرزند یکی ازنقاشان بسیار مشهور سبک ژاپنی به اسم توموهیکو آماداست. او به راوی پیشنهاد می کند در منزل ویلایی پدرش که مدتی است به دلیل عوارض ناشی از کهولت سن در خانه ی سالمندان تحت مراقبت است مقیم شود. آمادا فردی انزوا طلب با گذشته ای رازآمیز است که در جوانی و در زمان الحاق اتریش به آلمان نازی در آن کشور اقامت داشته و بنا به دلایلی نامعلوم از آنجا گریخته و مخفیانه به ژاپن بازگشته است. منزل آمادا در منطقه ای دور افتاده و کوهستانی واقع شده و اولین چیزی که در آنجا توجه راوی را جلب می کند این است که هیچ تابلوی نقاشی در آن به چشم نمی خورد.

راوی که دیگر قادر به نقاشی نیست پس از چند روز اقامت در منزل آمادا تصادفاً از فضای انبار مانند زیر شیروانی سر در می آورد و آنجا تابلویی بسته بندی شده میابد. او تابلو را از پوشش آن خارج می کند و با صحنه ای عجیب مواجه می شود. تابلو که هم اسم داستان است بر اساس صحنه ای از پرده ی اول اپرای دون ژوان (یا دون جوانی) اثر موتزارت کشیده شده است که در آن دون ژوان پدر دونا آنا را در مبارزه با شمشیر می کشد. در تابلو علاوه بر دون ژوان وپدر دونا آنا سه شخصیت دیگر حضور دارند.

یافتن تابلوی کشتن شواله ی دلیر سر آغاز اتفاقاتی غریب است که در آن  شخصیت اصلی توان نقاشی کردن خود را بازمیابد و به همراه تعدادی از اشخاص موجود در تابلو(از دو جهان ایده ها و استعاره ها)، مرد میانسال مجرد خوش تیپ و ثروتمندی که یاد آور گتسبی بزرگ است و دختر نوجوانی تودار و باهوش، در فضایی وهم آلود و سوررئال به ایفای نقش می پردازند.

کشتن شوالیه دلیر داستانی طولانی، هیجان انگیز و پر ماجرا با طرحی احتمالاً خودبه خودی است که به نظر می رسد به اقتضای روند داستان شکل گرفته است. داستان علاوه بر موسیقی که مورد علاقه ی خاص موراکامی است حاوی مباحثی نه چندان عمیق در مورد نقاشی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: کشتن شوالیه دلیر، هاروکی موراکامی، ترجمه ی فروزنده دولت آبادی، نشر مصدق.

پی نوشت: داستان در صورتی که ترجمه ایرادی نداشته باشد دچار زمان پریشی است. در حالی که اقامت راوی در منزل آمادا حدود شش ماه به طول انجامیده و زمان روایت چند سال پس از آن است، در پاراگراف دوم از فصل یک، راوی در زمان حال از منزل آمادا به عنوان خانه ی خود یاد می کند:« خانه ی من بر روی خط مرزی است...» و این در حالی است که دو پاراگراف بعد زمان را به گذشته تغییر می دهد:« خانه ی من بر بالای کوه بود...»

کشتی ساکورا


کشتی ساکورا رمانی آخرالزمانی است از خالق «زن در ریگ روان»، کوبو آبه.

داستان با حجمی قریب به سیصد صفحه و بیست و پنج فصل در زمانی در حدود یک شبانه روز می گذرد و راوی و شخصیت اصلی آن مرد میان سالی است ملقب به موش کور که عمیقاً معتقد است جهان در معرض فاجعه ای اتمی است.

او سه سال است که در حال آماده سازی پناهگاهی برای نجات خود و تعداد معدودی افراد برگزیده است. پناهگاه که موش کور از آن به عنوان کشتی یاد می کند معدنی زیرزمینی و متروکه شامل کیلومتر ها گالری لابیرنت مانند و تالارهایی وسیع است که او در این مدت در یکی از آنها اقامت دارد.

در شروع داستان موش کور که کار تدارک کشتی را به اتمام رسانده و در پی یافتن خدمه ای مورد اعتماد برای آن است با چند عدد بلیط نجات در جیب، در یک مجتمع تجاری از غرفه ی حشره فروشی سر در می آورد که حشره ای عجیب را در معرض فروش گذاشته است؛ حشره ای نمادین و کرم مانند به اسم یوپکاچیا که از مدفوع خود تغذیه می کند و در این حال در وضعیتی  دایره مانند دور خود می چرخد.

جزء دوم اسم کتاب، ساکورا، در ژاپن به افرادی گفته می شود که شغل آنها بازار گرم کنی است. ساکوراها به طرق مختلف مشتریانی را به خریدن چیزهایی تحریک و ترغیب می کنند و در پایان روز سهم خود را از فروشنده دریافت می کنند.

موش کور در غرفه ی حشره فروش با زن و مرد جوانی در حال خرید یوپکاچیا برخورد می کند که بعد تر معلوم می شود سا کورا هستند و خریدشان نمایشی فریب آمیز به منظوربه دام انداختن موش کور بوده است.

در ماجرایی که در غرفه ی حشره فروش اتفاق می افتد ساکورا ها به بلیط نجات موش کور که بر پشت آن نقشه ی محل پناهگاه چاپ شده دست پیدا می کنند. موش کور نگران از لو رفتن کشتی نجات، شتابان به آنجا باز می گردد و ...

کشتی ساکورا فانتزی نمادپردازانه، معمایی و هوشمندانه با جزئیاتی دقیق و وسواس گونه است. داستان ترجمه ی فریدون توسلیان است و توسط انتشارات کتاب فانوس منتشر شده است.