مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

رگ و ریشه


رمان های جان فانته قطعات پازلی هستند که در مجموع شبه خود زندگی نامه ی او را می سازند. رگ و ریشه قطعه ی مربوط به میانسالی، با فلاش بک هایی به دوره ی کودکی اوست. در این داستان شخصیت موازی او هنری مولیسه، نویسنده ای موفق در سنین میان سالی است. در شروع داستان برادر هنری  در تماسی تلفنی از راه دور به او اطلاع دهد که مادرشان قصد دارد به پنجاه و یک سال زندگی مشترک با پدر خاتمه دهد. مادر مطمئن است که همسرش به او خیانت کرده و در ماجرایی کمدی و جنجالی کار زن و شوهر به کلانتری کشیده است.

هنری که فرزند ارشد خانواده است عازم شهر زادگاهش می شود تا به وضعیت والدینش سر و سامان دهد، غافل از این که در این اثنا مادر پدر را بخشیده و آن دو به اتفاق برای هنری نقشه کشیده اند تا به عنوان کارگر وردست، پدر پیر و بدخلق و الکلی خود را که بنایی نسبتا مشهور است در انجام آخرین سفارشی که قبول کرده یاری کند.

سفارش مورد نظر ساخت اتاق دودخانه در جوار مزرعه ای در مکانی دوردست و کوهستانی است. هنری به دلایل متعدد، از جمله خاطرات ناخوشایند وردستی پدر در دوران کودکی، ابتدا قاطعانه از قبول خواست او امتناع می کند اما تحت تأثیر القائات مادر و جوسازی دوستان همگی الکلی پدر، اندک اندک نرم می شود و به همراه او عازم کوهستان می شود تا در مسیر اتفاقات پیش رو، گذشته های خود و احساسش نسبت به پدرش را بازیابی و ساماندهی کند.

رگ و ریشه مثل دیگر داستان های فانته اثری جذاب و خوشخوان با طنزی هوش ربا و روایتی سریع، سرراست و صمیمانه است. ترجمه ی کتاب کار محمد رضا شکاری است و نشر اسم آن را به چاپ رسانده است.  

تبر


تبر نام رمانی است از نویسنده ی آمریکایی دانلد ادوین وست لیک.

 شخصیت اصلی و راوی داستان، برک دوور، مردی میانسال از طبقه ی متوسط آمریکای دهه ی نود قرن بیستم است که پس بیست سال کار در یک کارخانه کاغذ سازی، در اثر انتقال کارخانه به کشوری با هزینه ی تولید پایین تر، شغلش را از دست می دهد. او ابتدا فکر می کند با تجربه ای که دارد به راحتی در جایی مشغول به کار خواهد شد، اما هفته ها و ماهها می گذرد و او همچنان بیکار می ماند، چرا که متقاضیان کار از فرصت های شغلی به مراتب بیشترند. دوور متاهل و دارای دو فرزند در سنین نوجوانی و جوانی است. بیکاری وضعیت اقتصادی خانواده را در هم می ریزد و از آن مهم تر بر رابط او و همسرش تاثیری سوء می گذارد.

دوور پس از حدود دوسال بیکاری، تصمیم می گیرد رقبای شغلی اش را یک به یک از رده خارج کند. او آگهی برای شغل خود در حوزه ی محل کارخانه ی مورد نظرش می دهد و پس از دریافت رزومه ی متقاضیان که رقبای بالقوه ی او هستند، در کمال خونسردی همچون قاتلی حرفه ای برای کشتن یکایک آنها برنامه ریزی می کند.

دوور معتقد است کارگران طبقه ی پایین  به زندگی بی ثبات و در معرض تهدید دائمی بیکاری عادت دارند و پول دارهای طبقه ی بالا به راحتی می توانند از دست دادن شغل را تحمل می کنند، اما برای طبقه ی متوسط شغل همه چیز است، مطلقاً همه چیز؛ از عمده ترین جنبه های فردی، اجتماعی و اقتصادی، تا جزئی ترین چیزها مثل این که تلفن های بی موقع هنگام خواب را چه کسی جواب بدهد. تا وقتی دوور اقتصاد خانواده را اداره می کرد پاسخ گویی به تلفن های این چنینی وظیفه ی او بود اما در زمان روایت، وقتی زن و شوهر با صدای زنگ تلفن ازخواب می پرند، زن که پیش از این خانه دار بوده و بعد از بیکاری شوهر کاری نیمه وقت برای خود دست و پا کرده گوشی را بر می دارد، و آن طرف خط  پلیسی است که از به دردسر افتادن پسر آنها خبر می دهد.

تبر رمانی (به شکلی غیر معمول) جنایی است که با دیدی آشکارا انتقادی و طنزی سیاه به مسئله ی هویت انسان معاصر می پردازد؛ انسانی که در استحاله ای تاریخی به جای «کسی بودن» با «چیزی داشتن» تعریف می شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: تبر، دانلد ای. وست لیک، ترجمه ی محمد حیاتی، انتشارات نیلوفر.

پژواک برانگیز


بیماری نادری هست به اسم کپگرا که در آن فرد مبتلا در اثر نوعی آسیب مغزی اعتقاد پیدا می کند که نزدیکان مورد علاقه ی وی را با ربات های زنده نما، همزادها، یا غریبه ها جایگزین کرده اند. 

شخصیت اصلی داستان پژواک بر انگیز مرد جوانی است به اسم مارک که در شروع داستان به نحوی معجزه آسا از حادثه ی واژگونی کامیونی که خود راننده و تنها سرنشین آن بوده جان سالم به در می برد. در روند بهبودی او اتفاقی پیش بینی نشده رخ می دهد که باعث ابتلای او به کپگرا می شود. نزدیک ترین فرد به مارک و تنها عضو خانواده ی او خواهر بزرگترش کرین است. کرین کار و زندگی اش را رها می کند تا به مراقبت از مارک بپردازد، اما با این مشکل مواجه می شود که مارک حاضر نیست او را به عنوان خواهر واقعی خود بپذیرد.

داستان علاوه بر کرین چند شخصیت محوری دیگر هم دارد که یکی از آنها پزشکی متخصص، محقق و نویسنده ای است که توسط کرین دعوت می شود تا در معالجه ی مارک به پزشکان بیمارستان محلی کمک کند.

پس زمینه ی متفاوت و جالب داستان کوچ سالانه ی نیم میلیون درنای مهاجر از نواحی آلاسکا به مکان رخدادهای آن است؛ کوچی که شصت میلیون سال است که عیناً تکرار می شود و نویسنده مشاهداتی دقیق و مطالعاتی گسترده در مورد آن دارد. آن چه این اتفاق هیجان انگیز طبیعی(که نام داستان برگرفته از آن است)را به ماجراهای علمی ـ معمایی داستان پیوند می دهد مرد جوان عارف مشربی از دوستان قدیمی مارک و کرین است که در نهادی مدنی برای حفظ حق آبه ی زیستگاه درناها مبارزه می کند.

پژواک برانگیز نخستین رمان ترجمه شده به فارسی از ریچارد پاورز است. ترجمه ی کتاب توسط مصطفی مفیدی انجام شده و نشر نیلوفر آن را به چاپ رسانده است.

اعلان قرعه ی 49

اعلان قرعه ی 49 نخستین رمان منتشر شده به فارسی از نویسنده ی سرشناس و انزواطلب آمریکایی تامس پینچن است.

زمان داستان چند هفته در دهه ی 50 قرن بیستم و شخصیت اصلی آن زن جوان متاهلی به اسم ادیپا ماس است. ادیپا در شروع داستان نامه ای از وکیل شریک زندگی سابق تازه درگذشته اش، پیرس اینوراریتی، دریافت می کند که بر آن اساس  او به عنوان وصی دارایی های وی تعیین شده است. انگیزه ی اینوراریتی برای این کار معلوم نیست. آنچه معلوم است این است که از او که به غول املاک و مستغلات کالیفرنیا شهرت داشته، ثروت هنگفتی به شکل ملک و سهام شرکت ها و مؤسسات مختلف باقی مانده است.

ادیپا عازم کالیفرنیا می شود و در آنجا به تدریج  و ظاهراً به طور تصادفی به موارد و نشانه هایی رمز آمیز برخورد می کند که ساختار یا سازمانی احتمالاً مرتبط با فعالیت های پستی به اسم تریسترو با نشانه ی یک شیپور خاموش، در مرکز همه ی آنها قرار دارد. او در تلاش برای سر در آوردن از موضوع با افرادی در تماس قرار می گیرد که هر کدام به نحوی ناپدید می شوند.

شیوه ی روایت داستان ترکیب دانای کل و نقل قول غیر مستقیم آزاد است و داستان به خصوص در بخش های عمده ی ابهام آمیز آن از درون ذهن سردرگم ادیپا روایت می شود.

اعلان قرعه ی 49 اثری پیچیده، رمز آمیز و پارانویایی* است که به قول پیرایو پیتون در مؤخره ی مفصل و جالب توجه  کتاب، در زمان انتشار یک شبه به اثری کلاسیک تبدیل شد و به گواه بسیاری نمادین ترین متن دهه ی شصت آمریکا باقی ماند.

کتاب ترجمه ی طهور آیتی است و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است.

_____________________________________

* اسم یک گروه موسیقی در داستان پارانوئیدهاست.

خانه زاد


خانه زاد رمان اجتماعی و اعتراضی مطرحی است از نویسنده ی سرشناس آمریکایی، ریچارد رایت.

مکان داستان شیکاگو و زمان آن واپسین سال های دهه ی 1930 است؛ دوره ای که سیاهپوستان آمریکا هنوز گرفتار بی عدالتی اجتماعی ناشی از تبعیض نژادی و به تبع آن  فقر اقتصادی و فرهنگی اند.

شخصیت اصلی داستان جوانی سیاهپوست به اسم بیگر تاماس است. او به اتفاق خانواده اش که شامل مادر، خواهر و برادری کوچکتر است در وضعیتی فلاکت بار در یک اتاق فکسنی که جولانگاه موش های درشت مهاجم و خطرناک است در آپارتمانی اجاره ای در محله ی سیاهپوستان زندگی می کند؛ اتاقی چنان کوچک و بدون هرگونه پشت و پستو که وقتی مادر و خواهر می خواهند لباس عوض کنند دو برادر مجبورند رویشان را به سمت دیگر برگردانند.

بیگر که همانند خود نویسنده تا هشت کلاس بیشتر درس نخوانده، آدمی به واقع ترسو و فاقد اعتماد به نفس امّا ظاهراً قلدر و گردن کلفت است که ترجیح می دهد برای بیان خود به جای زبان از مشت هایش استفاده کند. او که در نوجوانی به دلیل انجام دله دزدی سابقه ی دستگیری و اقامت اجباری در دارالتأدیب را دارد، در شروع داستان به واسطه ی یک بنگاه کاریابی به عنوان راننده در خانه ی سفیدپوستی میلیونر استخدام می شود. کارفرمای او، آقای دالتون، از قضا صاحب آپارتمان های اجاره ای محله ی سیاهپوست ها است که خانه ی بیگر یکی از آنهاست. دالتون که مردی موقّر و خیّر است، سالانه مبالغ هنگفتی برای حمایت از سیاهپوستان خرج می کند. او به دلایلی انسان دوستانه اصرار داشته تا راننده ی مورد نظر حتما سیاه پوست و با سابقه ی خفیف بزهکاری باشد. ترکیب خانواده ی دالتون شامل خود او، همسری نابینا و دختری جوان و جسور در سن دانشجویی با گرایشات سیاسی کمونیستی به اسم ماری است.

دختر، پس از آشنایی با بیگر به اتفاق دوست پسری که از اعضای حزب کمونیست است تلاش می کند تا ضمن ایجاد روابط صمیمانه بیگر را با حزب آشنا کند. داشتن روابطی دوستانه با سفید پوست ها که بیگر از آنها نفرت دارد، در مخیله ی او هم نمی گنجد بنابر این صمیمیت دختر مایه ی ترس و عذاب او می شود. 

بیگر پیش از اتمام بیست و چهار ساعت نخست کارش، در ماجرایی دلهره آور، ناخواسته مرتکب جنایت می شود و این اقدام خود را با کاری هولناک برای پنهان کردن آن تکمیل می کند. نکته ی تامل برانگیز این ماجرا و کل داستان این است که او نه تنها از ارتکاب جنایتی که می تواند به دستگیری و اعدام او بیانجامد پشیمان نمی شود، بلکه با این کار برای نخستین بار در عمر خود احساس شخصیت و هویت می کند.

از جالب ترین شخصیت های داستان وکیل تسخیری بیگر، مکس است. مکس پیرمردی یهودی با گرایشات انسان دوستانه و برابری طلبانه است که به احتمال زیاد الگوی هارپر لی در خلق شخصیت وکیل داستان معروفش، کشتن مرغ مقلد بوده است. دفاع جانانه و پیشگویانه مکس از بیگر، نشان دهنده ی عمق آگاهی حقوقی و اجتماعی رایت است. 

خانه زاد در چاپ نخست در ظرف سه هفته دویست و پنجاه هزار نسخه فروش داشت و به چنان شهرتی دست یافت که ریچارد رایت را در موقعیت سخن گو و پدر ادبیات سیاهپوستان قرار داد. برخی منتقدین گفته اند که دو اثر رایت، پسرک سیاه و خانه زاد، فرهنگ آمریکایی را برای همیشه تغییر دادند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: خانه زاد، ریچارد رایت، ترجمه ی سعید باستانی، انتشارات هاشمی.